کسری تراز عملیاتی لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ نزدیک ۳۰۸ هزار میلیارد تومان است که در مقایسه با کسری تراز عملیاتی بودجه بهبود ۳۳ درصدی را تجربه کرده است.
نسبت کسری تراز عملیاتی به منابع بودجه عمومی ۱۲ درصد است که به گفته مرکز پژوهشهای مجلس در یک دهه گذشته، کمترین مقدار را دارد.
اما این کسری تراز عملیاتی به چه معنی است؟
کسری تراز عملیاتی بودجه به این معنا است که هزینهها، منهای اعتبارات عمرانی، چه میزان از درآمدها منهای منابع فروش نفت و اموال دولت اوراق و وامها بیشتر است.
در یک بودجه ایدهآل، هزینهها منهای اعتبارات عمرانی باید برابر با درآمدهایی باشد که از محلی به جز فروش سرمایهها یا استقراض تامین میشود، اما چرا؟
فرض کنیم درباره بودجه یک خانواده صحبت میکنیم. این خانواده یک درآمد مشخصی مثل حقوق یا دریافت مستمری و یک سری هزینه ضروری مانند خورد و خوراک، پول اجاره خانه، قبض آب و برق و… دارد. وقتی هزینههای خانواده بیشتر از درآمدها باشد، خانواده کسری دارد، به این معنی که اگر نتواند هزینهها را کم کند باید پول آنها را از جایی تامین کند. مثلا چیزی از داراییهای خانواده را بفروشد. ماشین، ملک، فرش زیر پا… یا اینکه قرض بگیرد. وام بگیرد، یا از دوست و آشنا با سفته و چک قرض بگیرد.
وضعیت بودجه دولت هم همین است. وقتی هزینهها از درآمدها بیشتر است دولت باید این هزینه را از فروش داراییها یا استقراض جبران کند. پول فروش نفت یا اموال دولت را به بودجه تزریق کند یا اوراق بهادار بفروشد، از بانکهای داخلی یا خارجی وام بگیرد و… بلکه بتواند از پس تامین هزینههای ضروری بربیاید.
هزینههای ضروری دولت، عمدتا حقوق کارکنان، کمک به صندوق بازنشستگی و تامین هزینههای اجرای برنامههای خدماتی مثل آموزش و سلامت و امور نظامی و انتظامی و امنیتی و… است. صحبت ریخت و پاشها یا ضروری بودن یا نبودن برنامههای ردیفهای بودجه نیست، بلکه صحبت درباره انواع هزینههای ضروری بودجه عمومی کشور است.
از سوی دیگر درآمدهای دولت هم عمدتا از محل مالیات و تعرفهها، فروش و ارائه خدمات، سود سهام شرکتهای دولتی، جریمهها و… تامین میشود.
در بهترین حالت اگر درآمد بیشتر از هزینه باشد، میتوان مبالغ باقیمانده را صرف سرمایهگذاری و توسعه کرد و اگر کمتر باشد، بودجه و دولت باید با کسری بودجه عواقب آن دست و پنجه نرم کند.
در این میان یک سری مصارف دیگر هم هست که به عنوان بودجه عمرانی و اعتبارات مالی شناخته میشوند که برای محاسبه تراز عملیاتی حساب اینها را باید از حساب هزینههای ضروری جدا کرد. این مصارف حکم سرمایهگذاری خانوار را دارند. مثلا ممکن یک خانواده اول سال تصمیم بگیرد پول خرید یک ماشین یا یک خرید مقداری سهام را برای سرمایهگذاری تامین کند. این هزینهها در واقع سرمایهگذاریهایی است که در شرایط ایدهآل باید از محل فروش سرمایههای دیگر تامین کرد. مثلا ماشین و مقداری سهام قدیمی را قیمت آن بالا رفته فروخت، سرمایه حاصل را تبدیل به احسن کرد.