فرض کنیم در یک مجتمع مسکونی بزرگ زندگی میکنیم که دولت، مدیر آن است. مدیریت، در واقع وکیل همه ساکنان , مسئول رتق و فتق امور، ارائه خدمات و توسعه و بهبود شرایط زندگی و کسب و کار در این مجتمع مسکونی است.
برای این کار پولی در اختیار او قرار میگیرد. به عنوان نمونه واحدهای مسکونی و تجاری هر ماه شارژ پرداخت میکنند. این شارژ نقش همان مالیات را دارد. یک منبع دیگر درآمدی برای ساختمان فروش خدمات است، مثلا ساختمان در ازای ارائه خدمات لولهکشی یا نصب و تنظیم ماهواره یا ارائه گواهی سکونت، هزینهای دریافت میکند یا از کسانی که نظم ساختمان را به هم میریزند، جریمه دریافت میکند. این پولها در واقع حکم درآمدهای غیرمالیاتی دولت را دارد.
این ساختمان در عین حال فضاهای جنبی برای فروش دارد که هر سال مقداری از آنها را میفروشد و آن را صرف اداره امور روزمره یا سرمایهگذاری برای خرید داراییهای جدید میکند. این مثل منابع نفتی و سرمایهای در بودجه عمومی دولت است.
اگرچه کار خوبی نیست، اما در موارد اضطراری پولهای پسانداز شده در صندوق مجتمع هم میتواند به مدیر برای تامین منابع مالی کمک کند. همین طور وام بانکی یا تشویق مردم به سرمایهگذاری در طرح توسعه مجتمع نیز راه دیگری برای جور کردن پول است. درست مانند کاری که دولتها با چاپ اوراق مشارکت یا اخذ وامهای داخلی و خارجی و البته استفاده از منابع صندوق توسعه ملی و ذخیره ارزی میکنند.
اما مدیریت ساختمان با این پول چه میکند. بخشی از آن را صرف ارائه خدمات عمومی میکند. بخشی صرف پرداخت حقوق کارکنان و نگهبانان و هزینههای روزمره مثل پرداخت پول آب و برق و تلفن مجتمع، فضای سبز، و برگزاری مراسم عمومی میشود. بخش دیگری به امور انتظامات و ایمنی اختصاص دارد و بخشی هم به توسعه و ساخت فضاهای جدید کنار گذاشته میشود.
این دقیقا حکم همان بودجه جاری و عمرانی دولت را دارد که صرف پرداخت حقوق کارکنان، ارائه خدمات عمومی آموزشی و درمانی و امور دفاعی و امنیتی میشود و بخشی هم به عنوان بودجه عمرانی به طرحهای توسعه و افزایش سرمایههای جدید ملی اختصاص پیدا میکند.
برای اینکه فهم بودجه به مراتب سادهتر شود، کافی است فرض کنیم درآمدها و هزینهها همه به طور مساوی میان اهالی مجتمع تقسیم میشود و سهم همه در بودجه عمومی برابر است. برای این کار کافی است کل بودجه را به تعداد اهالی ساختمان یا در مورد بودجه کشور، جمعیت یک کشور تقسیم کنیم. آن وقت خواهیم دید که هر نفر به طور متوسط چقدر نزد دولت پول به امانت دارد و دولت این پولها را خرج چه اموری میکند.
یکی از روشهایی که باعث میشود مردم بتوانند نسبتهای بودجه را بهتر درک کنند، محاسبه سرانه است.
حجم لایحه بودجه ۹۷، حدود ۴۲۵ هزار میلیارد تومان است. اگر این عدد را به ۸۱ میلیون نفر جمعیت ایران تقسیم کنیم، عدد حاصل حدود ۵ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان خواهد شد. هر کسی میتواند با مقایسه این عدد با حساب و کتابهای شخصی خود، راحتتر متوجه شود که حجم حساب دخل و خرج عمومی دولت چقدر است.
مثلا میتوان گفت دولت در لایحه بودجه سال ۹۷ حدود ۱۰۷ هزارمیلیارد تومان روی درآمد فروش نفت و سایر داراییهای ملی حساب باز کرده است. اما اگر این عدد را بر جمعیت کل کشور تقسیم کنیم، میتوانیم بگوییم دولت امسال از طرف هر ایرانی یک میلیون و سیصد هزار تومان نفت میفروشد تا خرج کارهای روزمره کند. این عدد برای فهم عمومی بودجه سادهتر است.
از سوی دیگر استفاده از روش سرانه برای مقایسه نیز بهتر خواهد بود.
مثلا اینکه بگوییم دولت امسال از طرف هر ایرانی حدود یک میلیون و ۵۰ هزار تومان به نهادهای نظامی و امنیتی میدهد، معادل یک پنجم سهم هر نفر از بودجه.
محاسبات زیر بر مبنای تقسیم اعداد و ارقام لایحه بودجه ۹۷ بر جمعیت ۸۱ میلیون نفری ایران در آستانه سال ۱۳۹۷ است.
بر این اساس سهم هر ایرانی از لایحه بودجه سال ۱۳۹۷، بیش از ۵ میلیون ۲۴۵ هزار تومان است.
به طور متوسط دولت ایران به ازای هر ایرانی ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار تومان در سال درآمد دارد.
از طرف هر نفر یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان نفت میفروشد.
و به طور متوسط ۸۴۰ هزار تومان هم زیر بار قرض (منابع مالی) میرود.
سرانه ۳ میلیون و ۱۰۰ هزار تومانی درآمدهای لایحه بودجه از بخشهای زیر تشکیل میشود.
به ازای هر نفر یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان مالیات به خزانه واریز میشود. بهر ایرانی حدود ۹۵ هزار تومان جریمه پرداخت میکند. درآمد سرانه دولت هم از فروش کالا و خدمات و اموال بیش از ۸۸۳ هزار تومان است. باقی درآمدها هم کمتر از ۵۰۰ هزار تومان است.
طبق حساب و کتابهای بودجه ۹۷ به ازای هر ایرانی کمتر از ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به عنوان بودجه ملی دست سازمان برنامه و بودجه امانت است تا میان نهادها و سازمانهای مختلف قسمت کنند.
سهم بودجه استانی به ازای هر ایرانی ۸۳۱ هزار تومان است.
سقف مخارج متفرقه نیز به ازای هر نفر به ۹۱۹ هزار تومان در سال میرسد.
حساب و کتابهای ایران بودجه نشان میدهد، دولت ایران پیشبینی کرده در سال ۹۷، یک پنجم کل بودجه را صرف نهادهای نظامی و امنیتی کند. به تعبیری دولت امسال بنا دارد از طرف هر ایرانی بیش از یک میلیون و ۵۰ هزار تومان به نهادهای نظامی و امنیتی بدهد تا خرج فعالیتهای امنیتی سیاسی و نظامی کنند.
کمتر از ۸۲۷ هزار تومان به وزارت بهداشت و بیمارستانهای دولتی میدهد.
سهم سرانه نهادهای علمی، آموزش و تحقیقاتی در بودجه ملی ۳۴۰ هزار تومان است که اگر سرانه ۴۰۷ هزار تومانی اعتبارات استانی آموزش و پرورش را به آن اضافه کنیم به حدود ۷۵۰ هزار تومان میرسد
کمی بیش از یک میلیون تومان هم به دستگاههای اجرایی زیر نظر دولت میپردازد که خرج امور اجرایی کنند.
هزینه قضایی ۱۱۵ هزار تومان به ازای هر نفر میشود و حدود ۱۵ هزار تومان به مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام داده میشود.
دولت از طرف هر ایرانی بیش از ۱۳۶ هزار تومان هم به سایر نهادهایی میدهد که حدود یک سوم آنها، نهادهای مذهبی و تبلیغاتیاند.
طبق پیشبینی لایحه بودجه دولت امیدوار بتواند به ازای هر نفر، ۳۸۵ هزار تومان از بدهیهای خود را از طریق اعتبارات مالی تسویه کند.
به جز یارانههای نقدی، دولت برای امسال به ازای هر نفر نزدیک به ۴۷ هزار تومان یارانه (مثل یارانه نان و یارانه حمل و نقل و یارانه خرید تضمینی گندم و چای و…) در نظر گرفته است.
امسال هر ایرانی به طور متوسط حدود ۴۵ هزار و ۷۰۰ تومان به نهادهای مذهبی میپردازد. از این میان حدود ۴۲ هزار و ۱۰۰ تومان سهم نهادهای مذهبی صاحب ردیف اختصاصی در لایحه بودجه است و بقیه در میان مخارج متفرقه و به عنوان کمک به نهادهای مذهبی پیشبینی شدهاند.